بسمه تعالی
وصیت می کنم مرا در گلزار شهدای ساری دفن کنند و تنها امید من که همان دستمال سبزی است که همیشه در مجلس و محافل مذهبی همراه من بوده و به اشک چشم دوستانم متبرک شده را به روی صورتم بگذارند و قبل از آنکه مرا در قبر بگذارند، مداحی داخل قبرم برود و مصیبت جده غریبم فاطمه زهرا سلام الله علیها و جد غریبم حسین (ع) را بخواند و از مستمعین گرامی می خواهم که اشک چشم شان را داخل قبر من بریزند تا در ظلمت قبر نوری شود و این را باور کنید که از اعماق قلبم می گویم، من از ظلمت قبر و فشار قبر خیلی می ترسم. شما را به حق پنج تن آل عبا تا می توانید برایم دعا کنید و نماز شب اول قبر برایم بخوانید و زمانیکه زیر تابوت مرا گرفته اید و به سوی آرامگاه می برید، تا می توانید مهدی فاطمه عجل الله تعالی فرجه الشریف را صدا بزنید.

به شب اول قبرم نکنم وحشت ترس
چون در آن لحظه حسین است که مهمان من است

کی واهمه دارد ز مکافات قیامت
آن کس که بود در صف محشر بپناهت

 

 

 

منبع: اکبری، علی؛ (1390) وصیت یاران، تهران: یازهرا(س)، چاپ اول.